بعد سالها

.: ســ ـــکـــ ــــوتـــــ تـــ ــــلـــ ـــخ :.

هـــ ــــر چــ ـــقـــ ــدر مـ ـــیــ ــخـــ ــوای بـــُـ ـــر بــ ـــزن … مــــ ـــن هــ ــمـــیـــشــ ــه آس مــ ـی مــ ــونـ ــم …. !

بعد سالها داشتم واسه تجدید خاطره با مامان بزرگم منچ بازی می کردم !


۲ دست بردمش دست سوم کُری میخوندم واسش !


من : ننه پیر شدی ، گذشت اون زمون که منُ میبردی !


مامان بزرگم : پیر مادرزنته ، تو بزرگ شدی دیگه نمیتونم کلاه سرت بزارم ، بچگیا خرفت بودی گولت میزدم میبردمت


من


مامان بزرگ


اینا به کنار ، تا میخواستم مهره اشُ بزنم میگفت زورت به من پیرزن رسیده ؟


وقتی میزدم می گفت : وقتی نوه ام بهم رحم نمیکنه باید از بقیه چه توقعی داشته باشم ، خیلی نمک به حرومی !



[ جمعه 20 / 10 / 1391برچسب:متن,جــــــوک,خنده دار,زیبا,,

] [ 22:32 ] [ BaRaN ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه